ایران یک منطقه بسیار مهم و حیاتی در طرح یک کمربند یک جاده چین به اروپاست که دور از ایالات متحده امریکا قرار دارد.
«جان آلترمن» مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز تحقیقات راهبردی و بین المللی واشنگتن و یکی از کارشناسان مرکز «والدای» با انتشار مقالهای در سایت تحلیلی دفنس وان نوشت: ایران تنها تولید کننده عمده نفت خاورمیانه است که مقامات چینی مطمئن هستند در صورت اختلاف با امریکا نفت مورد نیاز آنها را تأمین میکند.
بهگزارش پایگاه خبری اقتصاد بازرگانی بهنقل از مهر، متن کامل مقاله در ادامه آمده است.
از چندین مشارکت استراتژیک جامعی که پکن در خاورمیانه ایجاد کرده است، مشارکت با ایران جامعترین و استراتژیک ترین آنهاست. چین ارتباط نزدیک مشابهای را نیز با عربستان سعودی و امارات متحده عربی برقرار کرده است اما ایران چتری حیاتی برای چین قلمداد میشود.
یکی از دلایلی که روابط ایران و چین به خوبی پیش میرود این است که این روابط برابر و یکسان نیست. چین بزرگترین شریک تجاری ایران است به طوریکه ۳۰ درصد واردرات و صادرات این کشور با کشور چین است. اما در مقابل فقط یک درصد تجارت بین المللی چین با دولت ایران است. اما ارزش ایران برای چین زمانی زیاد میشود که تنشهای ایالات متحده امریکا و ایران تشدید میشود.
نخستین دلیل این امر این است که ایران تنها تولید کننده عمده نفت خاورمیانه است که مقامات چینی مطمئن هستند در صورت اختلاف با امریکا نفت مورد نیاز آنها را تأمین میکند. نقش ایالات متحده به عنوان مدافع غالب شورای همکاری خلیج فارس – هم از طریق تأمین نیروهای نظامی و هم فروش سلاح – این دولتها را مدیون واشنگتن میسازد این در حالی است که ایران چنین بدهی به امریکا ندارد. لازم به ذکر است که در حال حاضر عربستان سعودی نسبت به ایران نفت بیشتری را به چین صادر میکند زیرا سعودیها میخواهند در بزرگترین بازار واردات نفت جهان حضور داشته باشند و بر تصمیمات چینیها تأثیر بگذارند.
دلیل دوم این است که چین قصد دارد در ایران سرمایه گذاریهای عظیمی انجام دهد. ایران یک فرصت سرمایه گذاری بزرگ برای شرکتهای دولتی چین ارائه میدهد. در حال حاضر بسیاری از کشورها از ایران به دلیل بیگانگی آن با امریکا و اعمال تحریمهای جدید علیه آن دوری میکنند. با این حال، به دلیل وجود منابع معدنی عظیم در ایران، جمعیت نسبتاً بزرگ و تحصیل کرده و موقعیت استراتژیک آن در غرب آسیا، چین ایران را به عنوان یک کشور با پتانسیل بسیار بالا در نظر میگیرد.
همچنین ایران یک منطقه بسیار مهم و حیاتی در طرح یک کمربند یک جاده چین به اروپاست که دور از ایالات متحده امریکا قرار دارد. در حال حاضر، سقوط ارز و عدم علاقه بین المللی به سرمایه گذاری در ایران باعث میشود سرمایه گذاری چین در این کشور سود هنگفتی را نصیب آن کند.
سومین دلیل این است که تنشهای رو به رشد واشنگتن با تهران باعث عدم توجه کافی امریکا به غرب اقیانوس آرام میشود. همانطور که ایالات متحده امریکا در دهه اول قرن حاضر در جنگ عراق و افغانستان گرفتار شد، چین عملیات نظامی خود را با سرعت بالایی در دریای چین جنوبی گسترش داد و روابط تجاری و دیپلماتیک آن در سراسر قاره آسیا گسترش یافت. تمایل فرماندهی مرکزی ایالات متحده امریکا برای نگهداری یک یا دو ناو هواپیمابر در خلیج فارس و اطراف آن رد پای ایالات متحده را در شرق آسیا حفظ کرده است. اما واقعیت این است که وقتی ایالات متحده امریکا بر خاورمیانه تمرکز دارد، بر چین تمرکز ندارد.
دلیل چهارم و شاید مهمتر از همه این است که تنشهای ایالات متحده امریکا با ایران شکافهای قابل توجهی را بین واشنگتن و متحدان آن ایجاد کرده است. معاهده هستهای ایران، لحظهای نادر از نزاکت بین المللی را ارائه داد زیرا ایالات متحده، روسیه، چین و اروپا را برای محدود کردن برنامه هستهای تهران گرد هم آورد. با خروج از برجام، دولت ترامپ اتحاد غرب را شکست، تنش با نزدیکترین متحدانش را افزایش داد و آنها را به موقعیت چین نزدیک تر کرد.
پکن هیچ متحد نزدیکی ندارد و بیشتر دنیای روابط دوجانبه را ترجیح میدهد زیرا در روابط دو جانبه چین طرف قویتر است جز رابطه با ایالات متحده امریکا. رهبران ایالات متحده برای ۷۵ سال، یک دنیای مبتنی بر قوانین و روابط چند جانبه را مدیریت کرده اند که در آن واشنگتن از به حداکثر رساندن سود کوتاه مدت خود در ازای رهبری جهان چشم پوشی کرده است. دنیایی با توجه کمتر به قوانین و توافقات چند جانبه و افزایش مزایای کشور قدرتمند دقیقاً همان چیزی است که رهبران چینی میخواهند.
البته این وضعیت برای چین آنچنان هم گلگون نیست. خصومتهای تمام عیار بین ایالات متحده امریکا و ایران احتمالاً باعث افزایش قیمت نفت خواهد شد و به عنوان وارد کننده عمده نفت، قیمتهای بالاتر باعث آسیب به اقتصاد شکننده پکن خواهد شد.
انتهای پیام/